زندگاني امام علي ، بعد از من مظلوم و مغلوبی

علی (علیه‏السلام) می‏فرماید: روزی رسول خدا (علیه‏السلام) در بستر بیماری بود که من به قصد عیادت حضرتش رفته بودم، در آنجا مردی را حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دیدم که از حیث حسن و جمال بی‏نظیر بود، آن مرد سر مبارک پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در دامن خود داشت و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز خواب بود وقتی من داخل شدم آن مرد مرا به نزد خود فرا خواند، و گفت: نزدیک عموزاده خود بنشین که تو از، من بر او سزاوارتری! علی (علیه‏السلام) می‏فرماید: جلو رفتم و آن مرد برخاست و جای خود را به من داد و رفت، من نشستم و سر مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در دامن خود گرفتم. ساعتی گذشت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیدار شد و از من پرسید مردی که سر بر دامن او داشتم کجا رفت؟ عرض کردم، وقتی من داخل شدم جایش را به من داد و رفت. حضرت فرمود: او را شناختی؟ عرض کردم نه پدر و مادرم فدای شما. حضرت فرمود: او جبرئیل بود من سر بر دامن او نهاده بودم و به سخنانش گوش می‏دادم تا اینکه در دم سبک شد و خواب بر چشمانم غلبه کرد. (234)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0