زندگاني امام علي ، برای خود هر چه خواستم

علی (علیه‏السلام) می‏فرماید: با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در یکی از کوچه‏های مدینه قدم می‏زدیم در طول مسیر به باغ سرسبزی به آن حضرت عرض کردم عجب باغ زیبایی است؟ حضرت فرمود: آری زیباست ولی باغ تو در بهشت زیباتر خواهد بود. به باغ دیگری رسیدیم باز گفتم: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عجب باغ زیبایی است؟ حضرت فرمود: آری زیباست اما باغ تو در بهشت زیباتر است. به همین ترتیب در طول راه با هفت باغ مواجه شدیم و هر بار گفتگوی من با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تکرار می‏شد تا اینکه به پایان راه رسیدیم. پس ناگهان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست بر گردنم انداخت در حالی که مرا به سینه خود می‏فشرد به گریه انداخت و فرمود: پدرم به فدای آن شهید تنها. عرض کردم ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گریه شما برای چیست؟ حضرت فرمود: از کینه‏های مردمی که در سینه‏های خود نسبت به تو پنهان کردند تا پس از من آن را آشکار کنند. کینه‏هایی که ریشه در بدر واحد دارد... آنها خونهای ریخته شده در احد را از تو طلب می‏کنند. پرسیدم ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیا در آن روز دینم سلامت خواهد بود. حضرت فرمود: آری. (236)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0