زندگاني امام علي ، اشدء اعلی الکفار

در جریان فتح مکه که در سال هشتم هجرت واقع شد دو نفر از کافران که هنوز تسلیم نشده بودند با علی (علیه‏السلام) رخ به رخ شدند و از دست آن حضرت فرار کردند این دو نفر یکی هبیرة بن وهب شوهر ام هانی خواهر امام علی (علیه‏السلام) بود (320) و دیگری پسر عموی هبیره بود. علی (علیه‏السلام) این دو نفر را تعقیب کرد این دو نفر به خانه ام هانی آمده و خود را در آن خانه مخفی ساختند.
علی (علیه‏السلام) در حالی که شمشیر در دست داشت به دنبال آن دو نفر به در خانه ام هانی خواهر خود رسید، ام هانی که هشت سال بود برادرش علی (علیه‏السلام) را ندیده بود در برابر او ایستاد و گفت: از این دو نفر چه می‏خواهی؟
علی (علیه‏السلام) دست رد به سینه ام هانی زد و او را رد کرد تا آن دو نفر را طبق دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گردن بزند، ام هانی به علی (علیه‏السلام) گفت: آیا می‏خواهی وارد خانه‏ام شوی و حریم و احترام مرا بشکنی و شوهرم را بقتل برسانی تو پس از هشت سال، از من واهمه نمی‏کنی؟!
حضرت علی (علیه‏السلام) که پیوند مکتبی را بر پیوند نسبی مقدم می‏داشت فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خون این دو نفر را هدر دانسته بنابراین به ناچار باید فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در مورد قتل این دو نفر اجرا کنم پس از این جریان ام هانی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و دید آن حضرت غسل می‏کند و دخترش حضرت زهرا علیهاالسلام با گرفتن پارچه بلندی آن حضرت را پوشانده که کسی آن حضرت را هنگام غسل نبیند.
آن حضرت پس از غسل هشت رکعت نماز خواند و پس از نماز ام هانی را دید و فرمود: به به! خیر مقدم ام هانی! چه موجب شده که اینجا آمده‏ای؟
ام هانی جریان برخورد شدید علی (علیه‏السلام) را بازگو کرد در این هنگام علی (علیه‏السلام) از راه رسید، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تا او را دید لبخندی زد و فرمود: با ام هانی چه کردی؟ بعدها شوهر ام هانی به نجران گریخت و در همانجا در حال کفر مرد و پسر عموی او برگشت و دیگر کسی متعرض او نشد.(321)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0