زندگاني امام علي ، حق طرفداران اندکی دارد

روزی عبدالرحمن بن ابی لیلی در حضور امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) برخاست و عرض کرد:ای امیرمؤمنان (علیه‏السلام) از شما پرسش می‏کنم تا چیزی را از شما فرا گیرم، البته منتظر بودیم که درباره کار خودت چیزی بفرمایی اما چیزی نفرمودی. آیا از کار خویش به ما خبر نمی‏دهی که آیا (این سکوت شما) به دلیل سفارش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم است یا نظر خودتان چنین است؟ همانا ما درباره شما گفتار فراوانی گفته‏ایم، و مطمئن‏ترین آنها همان است که از زبان خودتان بشنویم و از شما بپذیریم. ما می‏گفتیم: اگر حکومت پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به دست شما می‏رسید احدی با شما به نزاع نمی‏پرداخت، به خدا سوگند اگر از من در این باره بپرسند نمی‏دانم چه بگویم؟
آیا چنین خیال کنیم که این جماعت به آنچه که در آنند از شما شایسته ترند؟ اگر چنین بگویم پس به چه دلیل رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در بازگشت از حجةالوداع شما را نصب نمود و فرمود: ای مردم هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست و اگر شما از آنان نسبت به آنچه که آنها در آنند شایسته‏تری پس برای چه ما ولایت آنها را بپذیریم؟
امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) فرمود: ای عبدالرحمان همانا خدای متعال پیامبر خود صلی الله علیه و آله و سلم را به نزد خود برد و من در آن روز نسبت به مردم از شایستگی خود به این لباسم شایسته‏تر بودم و همانا از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من سفارشی شده بود که اگر مرا مسخر خود نمودید، بخاطر اطاعت از خدا اقرار کنم و بپذیریم و همانا نخستین چیزی که پس از آن حضرت (یا پس از غصب خلافت) از حقمان کاسته و ضایع شد ابطال حق ما در خمس بود پس چون کار ما سست گشت، چوپانی چند از قریش در ما طمع ورزیدند و همانا مرا حقی بر مردم است که اگر بدون درخواست و درگیری به من بازگردانند می‏پذیرم و به انجامش بر می‏خیزم و آن تا مدت معلومی ادامه خواهد یافت و من بسان مردی هستم که از مردم در مدت معینی طلبی دارد، اگر در پرداخت مال او تسریع کنند آنرا بگیرد و سپاسشان گوید: و اگر به تأخیر اندازند بالاخره آن را می‏ستاند بدون اینکه دیگر مورد سپاس قرار گیرد، و من مانند مردی باشم که راه سهولت و نرمی را پیش می‏گیرد اما در نظر مدرم بسان حیوان چموشی جلوه می‏کند.
جز این نیست که همیشه حق از این راه شناخته می‏شود که طرفداران اندکی از مردم دارد، پس هرگاه سکوت کردم از من صرفنظر کنید که اگر مطلبی پیش آید که نیازمند پاسخ باشید شما را هدایت خواهم کرد، پس تا آنگاه که من دست می‏دارم شما نیز دست از من بدارید. عبدالرحمن گفت: ای امیرمؤمنان بجان خودت سوگند که شما همانطور که پیشینیان گفته‏اند:
بجانب سوگند که هر کس را خواب بود بیدار نمودی، و بگوش هر کسی که گوش شنوا داشت رسانیدی (441)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0