زندگاني امام علي ، حکم خدا را اجرا کردم
هنگامی که دوازده شب از ماه سپری شده بود حضرت امیر (علیهالسلام) از بصره وارد کوفه شدند. سپس به ایراد خطبه پرداختند. بعد از خطبه ابو بردة بن عوف ازدی، که از طرفداران عثمان بود و در جنگ جمل شرکت نکرده بود و در جنگ صفین با نیتی سست وارد جنگ شده بود از میان جمعیت برخاست و به حضرت علی (علیهالسلام) گفت: آیا این کشته هایی که در اطراف عایشه و طلحه و زبیر دیده میشود به نظر شما به چه دلیل کشته شدهاند؟
حضرت امیر (علیهالسلام) فرمود: به این دلیل که شیعیان و کارگزاران مرا کشتند و نیز به سبب کشتن آن مرد عبدی رحمةالله من از آنها خواستم کهقاتلین برادرانم را از میان آن گروه به من تحویل دهند تا آنها را به قصاص آن کشتهها بکشم. سپس کتاب خدا میان من و آنها حاکم باشد، اما آنان نپذیرفتند و با اینکه هنوز بیعت من و خون نزدیک به هزار نفر از شیعیانم به گردن آنها بود به جنگ با من برخاستند و من بدین خاطر آنها را کشتم، آیا تو در این زمینه تردیدی به دل داری؟ گفت: قبلاً تردید داشتم ولی الان حق را شناختم و اشتباه آن گروه برایم روشن شد، راستی که تو هدایت یافته و درست کاری.
سپس علی (علیهالسلام) آماده شد که از منبر فرود آید، مردانی برخاستند تا سخن گویند ولی چون دیدند که حضرت پایین آمد نشستند و دیگر حرفی نزدند.
ابوالکنود میگوید: ابو برده با اینکه در جنگ صفین حضور داشت با این حال با علی (علیهالسلام) منافقانه عمل میکرد و با معاویه مکاتبات سری داشت و چون معاویه قدرت را به دست گرفت محصول سرزمینی در منطقه فلوجه را به وی وا گذاشت و او در نزد معاویه مورد احترام بود.(537)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
