زندگاني امام علي ، امیر ملک بندگی
از احنف بن قیس روایت شده که وقتی او نزد معاویه رفت از شیرینی و ترشی چنان نزد او در سر سفره چیدند که گفت من نام بعضی از آنها را نمیدانستم. لذا یک یک آنها را از معاویه پرسیدم و او جواب میگفت. چون معاویه طعام خود را تعریف میکرد من گریهام گرفت. چرا میگریی؟
گفتم: به یاد آمد شبی را که در خدمت حضرت علی ع بودم وقت افطار شد. آن حضرت دستور داد تا من نیز نزد او بمانم. پس کیسهای را خواست که سر مهر کرده بود. چون آن را حاضر کردند به او گفتم: یا علی! این چیست؟
حضرت فرمود: نان جو است. عرض کردم: ترسیدی که از آن نان بردارند، یا بخل کردی که این چنین سر آن را مهر کردهای؟
حضرت فرمود: نه اینکه گفتی درست نیست؛ بلکه میترسیدم که حسن و حسین علیهم السلام آن نان را به روغن بیالایند.
عرض کردم: مگر حرام است؟ فرمود: نه ولکن واجب است بر امامان عادل که زندگی خود را در سطح فقیرترین مردم قرار دهد تا فقیر بواسطه فقرش از جاده بندگی بیرون نرود. معاویه گفت: ذکر کسی را کردی که احدی فضل او را نمیتواند انکار کند. (548)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
