زندگاني امام علي ، خروش آتش دوزخ در گوش
ابوارا که میگوید: در همین مسجد کوفه پشت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نماز گزاردم، آن حضرت به جانب راست خویش بگردید - و قدریکسالت داشت - و مدتی همانطور ماند تا خورشید بر دیوار همین مسجد به قدر یک نیزه برآمد، و آن دیوار به اندازه فعلی نبود، سپس رو به مردم کرد و فرمود: هان به خدا سوگند یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همه شب رنج و مشقت بیداری آن را تحمل میکردند و در میان پیشانی و زانوهای خود نوبت میگذاشتند (کنایه از سجده و قیام در عبادت است) گویا که خروش آتش دوزخ در گوششان طنین انداز بود، چون وارد صبح میشدند رنگ پریده و زرد چهره بودند، پیشانی آنان بسان زانوی بز، پینه بسته بود و چون یاد خداوند میشد مانند حرکت درخت در یک تند باد به حرکت در میآمدند و از چشمانشان چنان اشک میبارید که لباسهایشانتر میگشت سپس حضرت برخاست و در آن حال میفرمود: به خدا سوگند گویا این قوم به حال غفلت شب را به صبح آوردهاند و از آن پس دیگر خندان و شادان دیده نشد تا آنکه کار ابن ملجم - لعنة الله - صورت گرفت.(594)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
