زندگاني امام علي ، حق به اهلش رسید

چون امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) از مدینه به سوی پیکار با بیعت شکنان در بصره رو کرد، در ربذه فرود آمد و چون از آن جا کوچ کرد و در منزلی در قدید (بر وزن زبیر نام محلی است در نزدیکی مکه) فرود آمد. عبدالله بن خلیفه طائی با آن حضرت ملاقات نمود، امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) به او خوش آمد گفت. عبدالله عرض کرد: سپاس خدایی را که حق را به اهلش بازگرداند و آنرا در جای خودش نهاد خواه قومی را ناخوش آید یا به آن شاد شوند، به خدا سوگند آنان محمد صلی الله علیه و آله و سلم را نیز خوش نداشتند و با اعلام جنگ نموده و به کارزار پرداختند... به خدا سوگند در هر جا و هر شرایطی و به جهت وفاداری با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در کنار تو پیکار می‏کنیم.
امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) بر او آفرین گفت و او را در کنار خود نشاند - و اودوست و یاور آن حضرت بود - و شروع کرد از وی اوضاع و احوال مردم را پرسش کردن تا اینکه درباره ابوموسی اشعری از وی پرسش نمود، او به حضرت گفت: به خدا سوگند من به او اطمینان ندارم و از مخالفت او با شما اگر یاوری بیابد بیمناکم.
امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) فرمود: به خدا سوگند او نزد من نیز مورد اطمینان و خیرخواه دلسوز نیست و همانا کسانی که پیش از من زمامدار بودند دلباخته او بودند و او را به فرمانروایی بر مردم گماشته و مسلط ساختند و من می‏خواستم او را برکنار کنم. ولی مالک اشتر از من خواست که او را سر جای خودش بگذارم و من نیز با کراهت او را باقی داشتم ولی پس از آن باز تصمیم به عزلش گرفتم.
همینطور که امام با عبدالله مشغول گفتگو بود جمعیت کثیری از جانب کوههای طی بسوی آن حضرت رو آورد. امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) فرمود: ببینید این جمعیت چه کسانی هستند؟ سوارانی چند به سرعت رفتند و چیزی نگذشت که بازگشتند و عرض کردند: اینها قبیله طی هستند که گوسفندان و شتران و اسبان خود را پیش انداخته و بسوی شما می‏آیند، عده‏ای هدایا و پیشکش‏های خود را آورده و گروهی قصد دارند با تو برای پیکار با دشمن بسیج شوند.
امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) فرمود: خداوند به قبیله طی پاداش خیر دهد...
آنان چون خدمت حضرت رسیدند عرض سلام نمودند، عبدالله بن خلیفه گوید: به خدا سوگند آن جماعت و حسن هیأت آنان مرا به شادی واداشت و هر کدام از آنها سخنی گفته و عرض ارادت نمودند.
علی بن حاتم طایی برخاست و حمد و ثنای الهی را به جای آورد، سپس ارادت و اطاعت خود را نسبت به آن حضرت ابراز کرد. امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) فرمود: خداوند از جانب اسلام و اهل آن به شما قبیله جزای خیر دهد. شما بدلخواه خود مسلمان شدید و با مرتدان جنگیدید و آهنگ یاری رساندن به مسلمین را در خاطر داشتید... سپس بعضی دیگر مثل سعید بن عبید بحتری از بنی بحتر و دیگران به نوبه خود شدیداً اظهار ارادت نمودند که امام پاسخ آنها را داد.
سپس امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) کوچ کرد و شش صد مرد از آنان به دنبال آن حضرت روان شدند تا به منطقه ذی قار رسید و در میان هزار و سیصد مرد به آنجا فرود آمد.(604)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0