زندگاني امام علي ، جایگاه سهل بن حنیف در پیش علی
در تاریخ طبری و سیره ابن هشام آمده است وقتی که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در هنگام هجرت در قبا فرود آمد، نزد زنی به نام ام کلثوم، دختر هدم به مدت دو یا سه شب منزل گزید. حضرت میدید که نیمههای شب، کسی در میزند و ام کلثوم چیزی از او میگیرد. حضرت از او سؤال کرد؟ زن گفت: این مرد، سهل بن حنیف است و میداند که من کسی را ندارم. او شبانه به بتهای قومش حمله میکند و آن را میشکند و چوبهایش را برای من میآورد و میگوید: از چوب اینها برای آتش غذای خود استفاده کن. از آن زمان حضرت امیر (علیهالسلام) به سهل بن حنیف احترام میگذاشت (637) و بعدها زمانی که حضرت علی (علیهالسلام) عازم بصره شد. سهل بن حنیف را در بیست و ششم ربیع الاول به عنوان فرماندار مدینه منصوب نمود. وقتی که حضرت امیر (علیهالسلام) برای جنگ جمل به جانب بصره میرفت به ذی قار که رسید عایشه طی نامهای از بصره برای حفصه دختر عمربن خطاب - که در مدینه بود - نوشت: اما بعد، به من خبر رسیده که علی (علیهالسلام) به ذی قار آمده است، در حالی که مرعوب و خائف است، چرا که عده ما زیاد است. او مثل شتر زخم خورده است که اگر جلو بیاید، کشته میشود و اگر عقب نشینی کند، قربانی میشود. حفصه دختر عمر از این خبر، خیلی خوشحال شد و کنیزان خود را خواست که آواز بخوانند و به دایره بکوبند و در هنگام آواز خواندن بگویند: چه خبر؟ چه خبر؟ علی رفته سفر - مانند - فرد زخم خورده (در ذی قار)، اگر جلو رود، کشته میشود و گر عقب نشینی کند، قربانی گردد.
مالخبر ماالخبر علی کالا شقربذی قار - ان تقدم نحروان تاخر عقر
زنان طلقاء (آزاد شدگان) بر حفصه وارد میشدند و این آواز را میشنیدند و اظهار خوشحالی میکردند. این خبر به گوش ام کلثوم، دختر علی (علیهالسلام) رسید. بلادرنگ جلباب خود را پوشید و به صورت ناشناس، بر آنها وارد شد و در جمع آنها جامه را از صورت خود برداشت. همین که حفصه او را دید، با شرمندگی صورت خود را برگرداند. امام ام کلثوم به او گفت: اگر امروز تو و عایشه، بر ضد پدرم، علی (علیهالسلام) توطئه میکنید، قبلاً همه علیه برادرش، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توطئه میکردید و این کار از شما دو نفر، تازگی ندارد تا این که خداوند درباره شما نازل کرد،(638) آنچه نازل کرد. حفصه گفت: کافی است. رحمت خدا بر تو باد آنگاه دستور داد نامه عایشه را از بین بردند و استغفار کرد. سهل بن حنیف که در آن زمان والی مدینه بود، در این باره اشعاری سرود و گفت: مردها در جنگ با مردها عذر دارند اما چه کاری به زنها و دشنام دارد. آیا کافی است ما را آنچه به ما خبر رسیده؟ آیا برای تو (حفصه) خیر است در هتک حجاب زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم؟! کسی که او را از خانهاش بیرون کرده به گناه خود متوجه میشود، زمانی که سگها بر او پارس زنند، حالا نامهای از او به ما رسیده: نامهای شوم، زشت باد این نامه!
اسلام یادگار تو و رنجهای توست - کو راز خاک بر سر اختر گذاشتی(639)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
