زندگاني امام علي ، صدای شیطان

روزی حسن بصری خدمت امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) که کنار شط فرات بود ظرفی را پر از آب نموده و قدری از آن را آشامید و بقیه آن را روی زمین ریخت. عی (علیه‏السلام) فرمود: در این کار اسراف نمودی زیرا آب را، بر زمین ریختی و بر روی آب نریختی، حسن بصری از روی اعتراض گفت: شما خون مسلمین را بر زمین می‏ریزی اسراف نمی‏کنی، من به این مقدار آب اسراف نمودیم ؟حضرت فرمود: اگر من در ریختن خون مسلمین اسراف می‏کردم چرا به آنها کمک نکردی و جزء شورشیان با من جنگ نمودی؟ حسن گفت: من آماده جنگ شده بودم لباس و سلاح هم پوشیدیم تا با شامیان همراه شوم همین که از منزل بیرون آمدم هاتفی از آسمان صدا زد! قالت و مقتول در جهنم هستند لذا از تصمیم خود منصرف شدم. حضرت فرمود: راست گفتی او برادرت شیطان بود.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0