زندگاني امام علي ، جمجمه ای حرف زد

علی (علیه‏السلام) برای سرکوبی سپاه معاویه سپاه مجهزی آماده ساخت این سپاه در نخیله که لشکرگاه سپاه علی (علیه‏السلام) بود در آماده باش بسر می‏برد امام علی (علیه‏السلام) از کوفه بیرون آمد و رهسپار قرارگاه نخیله شد و برای آنان سخنرانی نمود، آنگاه سپاه مجهز علی (علیه‏السلام) به فرماندهی خود آن حضرت به سوی صفین حرکت کردند در مسیر راه به مداین (774) رسیدند در این هنگام، آنان ویرانه‏های کاخها و تالارها را مشاهده کردند علی (علیه‏السلام) جمجمه پوسیده‏ای را در خرابه‏ای دید به یکی از اصحاب خود فرمود: آن را بر دارد و به همراه من بیا، علی (علیه‏السلام) به ایوان معروف کاخ مداین آمد و در آن نشست و طشت آبی طلبید و به آورنده جمجمه فرمود: آن را در میان طشت بگذارد. او این کار را کرد، علی (علیه‏السلام) خطاب به جمجمه فرمود: ای جمجمه تو را سوگند می‏دهم بگو من کیستم و تو کیستی؟ جمجمه با زبان رسا گفت: تو امیرمؤمنان (علیه‏السلام) و سید اوصیا و پیشوای پرهیزکاران هستی ولی من بنده خدا و فرزند کنیز خدا کسری انوشیروان هستم. علی (علیه‏السلام) به او فرمود: حالت چطور است؟ او گفتاری گفت که خلاصه آن این است:
من نسبت به زیردستان مهربان بودم ولی در آیین مجوس بسر می‏بردم.. اینک از بهشت محروم هستم و گرفتار دوزخ می‏باشم اما به خاطر اینکه با رعیت مدارا می‏کردم از آتش دوزخ در امان هستم، و احسر تا اگر من ایمان می‏آوردم، با تو بودم ای سرور خاندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم و ای امیرمؤمنان (علیه‏السلام).
سخنان او بقدری جانسوز بود که همه حاضران صدا را به گریه بلند کردند.(775)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0