زندگاني امام علي ، این دستور خدا بود یا سفارش پیامبر

محمد حنفیه می‏گوید: من در جنگ جمل پرچمدار بودم و قبیله بنی ضبه بیشترین کشته را داده بود چون جنگجویان از میدان جنگ گریختند. علی (علیه‏السلام) و عمار یاسر و محمد بن ابی بکر که با آن حضرت همراه بودند پیش آمدند تا به هودجی (که عایشه در آن بود) رسیدند و از بسیاری تیر که به آن خورده بود چون خار پشتی می‏نمود، حضرت با عصایی که بدست داشت بر آن هودج زد و فرمودی ای حمیرا (عایشه) بگو ببینم همان طور که عثمان ابن عفان را به کشتن دادی می‏خواستی مرا هم بکشتن دهی؟ این دستور خدا بود یا سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم؟ عایشه پاسخ داد: حال که پیروز شدی گذشت کن. حضرت به برادر او محمد بن ابی بکر فرمود: بنگر ببین زخمی برداشته؟ او نگاه کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) از ضربه سلاح سالم مانده فقط تیری مقداری از پیراهنش را دریده است. حضرت فرمود: او را بردار و به خانه فرزندان خلف خزاعی (عبدالله و عثمان) انتقال بده. سپس به جارچی فرمود: صدا زند زخمی‏ها را رها کنند و آنان را نکشند و فراریان را دنبال نکنند و هر کس به خانه خود پناه برد و دربروی خود بست در امان خواهد بود.(823)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0