زندگاني امام علي ، برگشت آفتاب در سرزمین بابل برای علی
جویریه بن مسهر که از یاران علی (علیهالسلام) است میگوید: با حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از قتال با خوارج نهروان میآمدیم تا رسیدیم به سرزمین بابل(896) هنگام نماز عصر رسید. علی (علیهالسلام) و تمام مردم که با حضرت بودند از اسب پیاده شدند، علی (علیهالسلام) فرمود:
ای مردم این سرزمین ملعون و از رحمت خدا به دور است و در روزگار گذشته سه بار و یا به روایتی دو مرتبه اهل آن معذب شدند و خداوند بر آنان عذاب نازل کرده و این سرزمین یکی از شهرهای قوم لوط است.
و اولین سرزمینی است که در او بت پرستیده شد. برای هیچ پیامبر و یا وصی پیامبری حلال و جایز نیست که در روی این زمین نماز بخواند.
ای یاران من، هر کدام از شما خواستید در این سرزمین نماز بگذارید مانعی نیست پس مردم در حاشیه جاده به نماز ایستادند و نماز خویش را به جا آوردند و امیرمؤمنین (علیهالسلام) به استر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سوار شد و از آن سامان تشریف برد، جویریه گفت: والله امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را تبعیت خواهم کرد و از حضرتش نمازم را تقلید خواهم نمود لذا پشت سر آن حضرت به راه افتادم، پس سوگند به خدا از جسر سورا در ارض بابل نگذشته بودیم که آفتاب غروب کرد. پس من شک کردم که آیا نماز ما باید فوت شود؟ و آیا نباید حضرت علی (علیهالسلام) نماز بخواند؟ پس ناگهان امام (علیهالسلام) متوجه من شد و فرمود: یا جویریه آیا شک نمودی عرض کردم. بلی یا امیرالمؤمنین! حضرت در ناحیهای پیاده شد آنگاه وضو ساخت و برخاست و به کلاه و دعائی که من نفهمیدم چه میگوید، گویا عبرانی بود سخن گفت. سپس ندا در داد الصلاه(897) نظر کردم به سوی آفتاب، سوگند به خدا دیدم که از بین دو کوه خارج شد و از برای او صوت و صدای شدیدی بود، آنگاه حضرت به نماز عصر ایستاد و من نیز نماز را با آن حضرت گزاردم.
وقتی که از نماز فارغ شدیم یک دفعه شب شد همچنان که بود.
پس آن هنگام حضرت رو به من کرد و فرمود:
ای جویریه بن مسهر! همانا خداوند عز و جل به حبیبش میفرماید: ای پیامبر! به نام عظیم پروردگار خود تسبیح گوی، ای جویریه من خداوند را به اسم اعظمش خواندم، آفتاب را برای من برگرداند. جویریه وقتی که این معجزه را از آن حضرت دید گفت: به پروردگار کعبه سوگند که تو وصی نبی هستی(898).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
