زندگاني امام علي ، دعوای عبد و مولا
روزی بردهای بر ارباب و مولای خود شورید و او را گرفت و مدعی شد که او ارباب است و آنکه اسیر شده، همانا برده اوست. هر چه اطرافیان سعی کردند با نصیحت و سوگند، حتی تهدید غلام را از این رفتارش باز دارند نتوانستند، او همچنان در ادعای خود محکم و راسخ بود و هر دو آنها ادعا داشتند که مولا هستند و برده نمیباشند.
این ماجرا را برای حل اختلاف به علی (علیهالسلام) رساندند علی (علیهالسلام) با استفاده از علم روانشناسی این مشکل را حل کرد.
حضرت به هر دو آنها را فرمود: تا رو به دیوار بایستند و سر به دیوار بگذارند و در آن حالت آنها را نگه داشت، آنگاه به قنبر فرمود: (با یک صحنه سازی) شمشیر خود را از غلاف برکش. قنبر گفت: آمادهام یا علی! آنگاه حضرت فرمود: گردن غلام را بزن.
در این هنگام آن کس که غلام بود بیاختیار خود را از ترس کنار کشید و دعوا مولای و عبد خاتمه یافت.(923)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
