زندگاني امام علي ، عکس العمل یاران امام در قبال ابن ملجم
شیعیان و پیروان امام علی (علیهالسلام) وقتی از واقعه مطلع شدند، مالک اشتر و حارث بن اعور همدانی و دیگران حرکت کردند و شمشیرهای خود را برهنه نموده گفتند: ای امیرالمؤمنین! این سگی که بارها او را این گونه مخاطب ساختی کیست؟ در حالی که تو امام ما، ولی ما و پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ما هستی. دستور کشتن او را به ما بده. حضرت به آنها فرمود: شمشیرهای خود را غلاف کنید! خداوند شما را مبارک گرداند، عصای وحدت امت را نشکنید آیا مرا اینگونه میشناسید که کسی را بکشم که نسبت به من کاری انجام نداده است؟
بعد از این صحبت حضرت به منزل خود بازگشت. اما شیعیان جمع شدند و آنچه شنیده بودند به هم میگفتند: آنها میگفتند: حضرت علی (علیهالسلام) در آخر شب به مسجد میرود، شما خطاب امام را به ابن ملجم شنیدید و او جز حق چیزی نمیگوید و شما عدل و شفقت او را دیدهاید! ما میترسیم که این مرد مرادی امام را ترور کند. لذا به فکر چاره افتادند؛ از این رو تصمیم گرفتند قرعه بزنند و طبق آن، هر شب قبیلهای را برای حفاظت امام تعیین کنند قرعه در شب اول و دوم و سوم به اهل کناس افتاد، آنها شمشیرهای خود را شب با خود حمل کردند و به شبستان مسجد جامع رفتند، همین که علی (علیهالسلام) از مسجد خارج شد و با این حالت آنها را دید فرمود: چه میکنید؟ آنها ماجرا را به اطلاع حضرت رساندند حضرت در حق آنها دعا کرد و خندید سپس آنها را از این کار نهی کرد.(962)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
