زندگاني امام علي ، همه در بحر غم مولا

محمد حنفیه می‏گوید: چون برادرانم مشغول غسل پدر شدند. امام حسین (علیه‏السلام) آب می‏ریخت و امام حسن (علیه‏السلام) غسل می‏داد و احتیاجی به این نبود که کسی بدن مطهر و معطر پدرم را جا به جا کند، بلکه بدن پدرم هنگام غسل، خود از این سو به آن سو می‏شد و بویی خوشتر از مشک و عنبر از بدن مطهرش به مشام می‏رسید، چون کار غسل تمام شد. امام حسن (علیه‏السلام) فرمود: ای خواهرم! حنوط جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را بیاور. آنگاه زینب علیهاالسلام حنوط باقی مانده‏ای که سهم امام بود را آورد و آن همان کافوری بود که جبرئیل آن را از بهشت برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و فاطمه علیهاالسلام و امام علی (علیه‏السلام) آورده بود.
وقتی حنوط پدرم را باز کردند، شهر کوفه از بوی خوش آن معطر شد، آنگاه پدرم را در پنج جامه کفن کردند و در تابوت نهادند و بر اساس وصیت پدرم حسنین: عقب تابوت را برداشتند و جلوی تابوت را (جبرئیل و میکائیل همرزمان امام در میادین جنگ) برداشتند و به جانب نجف شتافتند. بعضی از مردم می‏خواستند به دنبال تابوت آیند که امام حسن (علیه‏السلام) آنها را به مراجعت فرمان داد، و برادرم امام حسین (علیه‏السلام) می‏گریست و می‏گفت: ‏لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم؛ ای پدر بزرگوار، پشت ما را شکستی؛ من گریه را از جهت تو آموخته‏ام.(970)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0