زندگاني امام علي ، پای برهنه

حارث اعور می‏گوید: روزی خدمت علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) رسیدم، حضرت فرمود: اعور! برای چه اینجا آمدی، عرض کردم: یا امیرالمؤمنین دوستی شما مرا به اینجا کشانده است. حضرت فرمود: تو را به خدا راست می‏گویی؟ عرض کردم: به خدا سوگند آری. حضرت سه بار مرا سوگند داد سپس فرمود: آگاه باش که بنده‏ای از بندگان خدا نیست که خداوند بر او خشم گرفته باشد جز اینکه بغض و دشمنی ما را در دل خود احساس می‏کند و ما را دشمن می‏دارد. بنابراین دوست ما هر روزی را که آغاز می‏کند در انتظار رحمت بسر می‏برد، و درهای رحمت نیز به روی او گشوده است، و دشمن ما روز را آغاز می‏کند در حالی که بنای کار خود را بر لب پرتگاهی قرار داده که او را به آتش دوزخ در اندازد. پس رحمت، اهل رحمت را گوارایشان باد و جایگاه اهل دوزخ نیز همان هلاکتشان باد.(1054)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0