حكايت عارفانه ، اثر روزه در عالم قبر

سفیان ثوری یکی از مردان پارسا و صوفی منش بود، و گاه به حضور امام سجاد ع می‏رسید و از محضر آن بزرگوار، بهره‏مند می‏شد، وی می‏گوید: به مکه رفتم و در آنجا مدتی سکونت نمودم، هر روز هنگام ظهر، مردی از اهالی مکه را می‏دیدم می‏آمد کنار کعبه، و به طواف کعبه مشغول می‏شد و سپس دو رکعت نماز می‏خواند و سپس نزد من می‏آمد و سلام می‏کرد و احوال مرا می‏پرسید و به خانه‏اش می‏رفت، و بین من و او ارتباط دوستی و انس و الفت خوبی برقرار شده بود، به سوری که گاهی به خانه‏اش رفت و آمد داشتم.
تا اینکه بیمار شد و بستری گردید، مرا طلبید، به بالینش رفتم، به من وصیت کرد که اگر از دنیا رفتم، خودت مرا غسل بده و نماز بر من بخوان و مرا دفن کن، و در شب اول قبر، مرا تنها مگذار، و مرا به توحید و یکتائی خدا، تلقین بده و در برابر سوال دو فرشته نکیر و منکر، کمک کن.
من به او قول دادم که وصیتش را انجام دهم.
وقتی که از دنیا دفت، او را غسل دادم و کفن کردم و نماز بر جنازه او خواندم جسدش را به خاک سپردم، و در کنار قبرش در شب اول قبر، شب را ماندم.
در این شب در کنار قبر او، بین خواب و بیداری بودم که شنیدم شخصی به من گفت: ما نیاز به حفاظت و تلقین و انس تو نداریم، زیرا ما خود با او مأنوس هستیم و شهادت به یکتائی خدا را به او تلقین می‏کنیم!.
گفتم: بخاطر چه عمل، به او آنهمه محبت می‏کنید ؟ !.
شنیدم گفته شد: به خاطر روزه هائی که در ماه رمضان می‏گرفت، و شش روز بعد از ماه رمضان (غیر از عید فطر )را نیز روزه می‏گرفت (و ماه رمضان را با شش روز روزه، بدرقه می‏کرد ).
از خواب بیدار شدم، کسی را ندیدم، وضو گرفتم و نماز خواندم، بعد خوابیدم، باز همان خواب را دیدم، در شب بعد نیز تکرار شد، دانستم که خواب دیدنم، رحمانی است نه شیطانی.
از کنار قیرش به خانه آمدم و از خدای بزرگ می‏خواستم که به فضل و کرمش مرا به روزه ماه رمضان و شش روز بعد از آن، موفق بدارد(195).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0