حكايت عارفانه ، آزاد مردی شهید مدرس
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
شهید آیت اللّه سید حسن مدرس (که توسط دژخیمان رضاشاه در تبعیدگاه خواف در دهم آذرماه 1317 شمسی هنگام افطار روز 27 ماه رمضان 1356 قمری به شهادت رسید) از آزاد مردان بی بدیل تاریخ است.
از حماسههای زندگی او اینکه:
شب هنگام، «یزدان پناه» از جانب رضاخان پهلوی، ده هزار تومان پول (به ارزش آن زمان) نزد مدرس آورد که: «بگیر و ساکت باش».
مدرس پاسخ داد: پول را زیر تشک بگذار و برو به اربابت رضاخان بگو: تا دینار آخر، خرج نابودی تو خواهد شد، اگر رضا داد که هیچ و گرنه بیا و از همانجا که پول را گذاشتی بردار و برو».
از سخنان مدرس است: «اگر من نسبت به بسیاری از اسرار، آزادانه اظهار عقیده میکنم و هر حرف حقی را بیپروا میزنم، برای آنست که چیزی ندارم و از کسی هم نمیخواهم، اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع را کم نمائید، آزاد میشوید، باید جان انسان از هر گونه قید و بند آزاد باشد تا مراتب انسانیت و آزادگی خود را حفظ نماید».
هنگامیکه مدرس در قمشه، درس میخواند، یکی از ثروتمندان نزد او آمد و خواست: قطعه زمینی را به او بدهد.
مدرس با اینکه در نهایت فقر و تهیدستی به سر میبرد، به او گفت: مگر شما در میان فامیل خود، فقیر نداری؟
ثروتمند پاسخ داد، چرا، فقیر داریم.
مدرس گفت: چرا آن قطعه زمین را به آنها نمیبخشی؟
او گفت: «بهتر است آن زمین را به خویشان فقیر خودت ببخشی».
و از گفتار میرزای شیرازی در مورد مدرس است: «این سید (مدرس) پاکدامنی اجدادش را دارا است و در هوش و فراست، گاهی مرا به تعجب میافکنند، و قوه قضات او در حد کمال و نهایت درستکاری و تقوی است».
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
