حكايت عارفانه ، اعتبار شهید
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در جنگ تحمیلی ایران و عراق، که اکنون در آغاز هشتمین سال جنگ هستیم، جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس خود، شهدای گرانقدری را تقدیم کرد، و این شهیدان از ذخائر جاوید و ارجمند انقلاب اسلامی هستند، ما همیشه یادشان را گرامی میداریم، در اینجا به یک داستان حقیقی در رابطه با یکی از این شهیدان توجه فرمائید:
نام این شهید، اسداللّه مرادی است که از سرداران شهید زرین شهر اصفهان است، او قبل از شهادت، دارای دختر خرد سالی به نام مرضیه بود، این دخترک ناراحتی داشت و دائماً از گوشش، چرک و عفونت، خارج میشد، چندین پزشک او را معاینه کردند و بالاخره با عکسبرداری تشخیص داده شد که لوزه سوم دارد و تا کمی بزرگتر نشود، قابل عمل جراحی نیست، و تا عمل هم نشود، مرتباً از گوشش چرک میآید، و به همین خاطر هفتهای یکی دو بار او را پیش دکتر میبردند تا چرک گوش او را بکشند، آنقدر او را نزد دکتر بردند که آقای مرادی میگفت: خسته شدم.
این کودک که یک سال بیشتر نداشت و همچنان بیماری گوشش ادامه داشت، با شهادت پدر روبرو شد.
پس از شهادت پدر، طبیعتاً بایستی مادر کودک، او را به دکتر ببرد.
مادر میگوید: در دعاها و مراسم روضه خوانی که شرکت میکردم، به یاد شوهر شهیدم میافتادم و خطاب به او میگفتم: «شما که شهید هستید و در محضر خداوند اعتباری دارید، از خداوند بخواهید که فرزندمان خوب شود».
تا اینکه دو روز به عید بعثت مانده بود، یکی از دوستان در خواب دیده بود که شهید اسداللّه مرادی به اهل خانه عیدی میدهد، ولی به همسرش عیدی نداد، میپرسد چرا به همسرتان عیدی نمیدهید، او جواب میدهد که عیدی همسرم چند روز بعد داده میشود.
این قضیه گذشت تا شب بعثت فرا رسید، در همان شب، مادر کودک شوهر شهیدش را در خواب میبیند، شوهر خطاب به همسر میگوید: «آیا عیدی من به دست شما رسید؟».
همسر متوجه قضیه نمیشود و میگوید: خیر.
شهید میگوید: «شفای دخترمان مرضیه، عیدی این عید بعثت است که خداوند عنایت فرموده است».
مادر کودک (همان همسر شهید) وقتی صبح از خواب بیدار شد، به سراغ دخترش رفت و دید گوش او دیگر چرک ندارد، ابتدا شک و تردید داشت، ولی چند روز از این ماجرا گذشت و دید حال دختر خوبست، او را به دکتر برد و عکسبرداری کردند و از الطاف خداوند اینکه اصلاً آثاری از لوزه سوم در عکس دیده نشد.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
