حكايت عارفانه ، اعلمیت علی و اسلام یهودی

صحابی معروف، ابوتل طفیل (عامر بن واثله )می‏گوید: در نماز جماعت با ابوبکر، پس از ابوبکر، به حضور عور بن خطاب آمدیم، و با او بیعت کردیم، و چند روز گذشت، به مسجد می‏رفتیم و با عمر نماز می‏خواندیم تا اینکه رسما او را به عنوان امیرمؤمنانمی‏خواندیم.
روزی در این ایام، در محضر عمر بن خطاب نشسته بودیم که ناگهان یک نفر یهودی از یهودیان مدینه نزد ما آمد، حاضران معتقد بودند که: وی از نوادگان هارون برادر حضرت موسی علیه‏السلام است، او در برابر عمر، ایستاد و گفت:
ای امیرمؤمنان !در میان شما، چه کسی به پیامبرتان و به کتاب پیامبرتان آگاهتر است، تا از او آنچه را در نظر گرفته‏ام، سؤال کنم ؟.
عمر، اشاره به علی علیه‏السلام کرد و فرمود: این شخص، از همه ما به پیامبرمان و به کتاب پیامبرمان آگاهتر است.
یهودی به علی علیه‏السلام رو گرد و گفت: آیا چنین است ای علی !
علی علیه‏السلام فرمود: آنچه در نظر داری، سؤال کن.
یهودی گفت: من، سه سؤال و سپس سه سؤال و سپس یک سؤال او تو دارم.
علی علیه‏السلام فرمود: چرا نمی‏گوئی که هفت سؤال دارم.
یهودی گفت: نخست، سه سؤالم را مطرح می‏کنم، اگر پاسخ صحیح دادی، یک سؤال دیگر خود را مطرح می‏کنم، و اگر در پاسخ سه سؤال اول، خطا رفتی، دیگر هیچ سؤالی از تو نمی‏کنم.
علی علیه‏السلام فرمود: باکی نیست.
یهودی، دست در آستینش فرو کرد و کتاب قدیمی از آن بیرون آورد گفت: این کتابی است که از پدران خود به ارث برده‏ام که موسی علیه‏السلام آن را دیکته کرده و به خط هارون است، و در آن مطالبی وجود دارد که می‏خواهم درباره آن از تو سؤال کنم.
علی علیه‏السلام فرمود: از ناحیه خدا بر تو است که اگر به سؤالهایت درست جواب دادم، قبول اسلام کنی.
یهودی گفت: سوگند به خدا اگر پاسخ صحیح به پرسشهایم بدهی همین ساعت قبول اسلام می‏کنم.
علی علیه‏السلام فرمود: بپرس.
یهودی گفت:
1- نخستین سنگی که روی زمین نهاده شد چه سنگی است ؟ !
2- نخستین درختی که در روی زمین روئیده شد کدام درخت است ؟
3- نخستین چشمه‏ای که در زمین جوشید، کدام چشمه است ؟
علی علیه‏السلام فرمود: ای یهودی !در مورد اولین سنگ، یهودیان می‏پندارند، صخره بیت المقدس بود، ولی این قول درست نیست، بلکه نخستین سنگ، حجرالاسود، بود که همراه آدم از بهشت آورده شد، و آدم (علیه‏السلام) آنرا در رکن کعبه قرار داد، و مردم آن را مسح می‏کنند و می‏بوسند، و در آنجا بین خود و خدا، تجدید عهد و پیمان می‏کنند.
یهودی گفت: گواهی میدهم که دیست گفتی.
علی علیه‏السلام فرمود: اما در مورد درخت، یهودیان میگویند، نخستین درخت، درخت زیتون بود، ولی این قول درست نیست، بلکه نخستین درخت، درخت عجوه (نهال خرما )بود که آدم با خود آن را از بهشت آورد و ریشه و اصل همه درختهای خرما از آن است.
یهودی گفت: گواهی می‏دهم که راست گفتی.
علی (علیه‏السلام) فرمود: در مورد چشمه، یهودیان معتقدند که نخستین چشمه‏ای است که زیر صخره بیت المقدس قرار دارد، ولی درست نیست، بلکه نخستین چشمه، چشمه حیات است که همسفر موسی علیه‏السلام ماهی را در کنار آن فراموش کرد، و آب چشمه به آن ماهی رسید، ماهی زنده شد و به گردش در آمد، موسی و همسفرش با این نشانه، نزد خضر نبی آمدند (که داستانش در قرآن سوره کهف آمده است ).
یهودی گفت: گواهی می‏دهم که راست گفتی.
سپس علی علیه‏السلام به یهودی فرمود: به سؤالهای خود ادامه بده.
یهودی گفت: 1- بهمن بگو منزل محمد (ص)در بهشت در کجاست ؟
علی علیه‏السلام فرمود: منزل محمد (ص)در بهشت، در جایگاه عدن در وسط بهشت قرار دارد که نزدیکترین نقطه به عرش خدا است.
یهودی گفت: گواهی می‏دهم که درست گفتی.
علی علیه‏السلام فرمود: باز بپرس.
یهودی گفت: 2- به من خبر بده، وصی محمد (ص)چند سال میان اهلش بعد از پیامبر (ص)زندگانی می‏کند ؟ و آیا میمیرد و یا کشته می‏شود ؟.
علی علیه‏السلام فرمود: ای یهودی او بعد از پیامبر (ص)سی سال زنده میماند و سپس موی صورتش به خون سرش خضاب می‏گردد می‏گردد - اشاره به سر خود نمود -
در این هنگام، یهودی هیجان زده برخاست و گفت: گواهی می‏دهم به اینکه معبودی جز خدای یکتا نیست، و اینکه محمد (ص)رسول خدا است(192).
چنانکه ملاحظه می‏کنید: در این تصریح شده که عمر بن خطاب، علی علیه‏السلام را به عنوان اعلم امت معرفی کرد، و یهودی نیز این موضوع را دریافت، و با صدق قلت، قبول اسلام نمود.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0