حكايت عارفانه ، امتحان
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
به نقل ابو بصیر، امام باقر (ع) فرمود:
بعد از رحلت رسول خدا (ص) جمعی از مهاجران و انصار و غیر آنها به حضور علی (ع) آمده و گفتند: «سوگند به خدا تو امیرمؤمنان هستی، سوگند به خدا تو از همه مقدمتر و شایستهتر نزد پیامبر میباشی، دستت را بگشا تا با تو بیعت کنیم بیعت جان نثاری که تا حد مرگ بپای این بیعت ایستادگی کنیم».
علی (ع) به آنها فرمود: «اگر راست میگوئید فردا با سر تراشیده نزد من بیائید».
فردا که شد، خود علی (ع) سرش را تراشید و بعد تنها سلمان و ابوذر و مقداد با سر تراشیده آمدند و به قول بعضی عمار و ابو سنان و شتیر و ابو عمر و نیز با سر تراشیده آمدند (جمعاً 7 نفر) سپس متفرق شدند، علی (ع) بار دیگر اعلام کرد، باز جز همین افراد یاد شده کسی سرش را نتراشید چرا که با تراشیدن سر، شناخته میشدند و به این ترتیب از این آزمایش، شرمنده بیرون آمدند.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
