حكايت عارفانه ، اولین میزبان پیامبر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
قبل از آنکه پیامبر (ص) از مکه به سوی مدینه هجرت کند، مدینه توسط مبلّغین و عده‏ای از مسلمین، آماده استقبال گرم از پیامبر (ص) گردید هنگامی که رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله) سوار بر شتر وارد مدینه شد، قبائل و گروههای مختلف از هر سو، آنحضرت را به خانه خود دعوت می‏نمودند، و مهار شتر آنحضرت را می‏گرفتند و ملتمسانه آنحضرت را به خانه خود می‏خواندند، قبیله بنی عمروبن عوف، قبیله اوس و خزرج، قبیله بنی سالم و... هریک با زبانی آنحضرت را به سوی خود دعوت می‏کردند، مثلاً می‏گفتند: «ما دارای جمعیت و شوکت و ثروت هستیم، و همه امکانات خود را در اختیار شما می گذاریم، لطف کنید به خانه ما بیائید»:
رواق منظر چشم من آشیانه تو است - کرم نما و فرود آی، که خانه، خانه تو است
رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله) مهار شتر را بر گردن شتر انداخت، و فرمود: این شتر، خودش مأمور است که در کجا مرا پیاده کند.
شتر همچنان در میان انبوه استقبال کنندگان حرکت می‏کرد تا اینکه دیدند شتر در کنار خانه ابوایوب انصاری که فقیرترین افراد مردم مدینه بود، نشست.
پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) پیاده شد، جمعیت بسیار، اطراف آن حضرت را گرفته و هر کدام با اصرار، آنحضرت را به خانه خود دعوت می‏نمود، در این میان مادر ابوایوب انصاری ، وسائل سفر پیامبر را به خانه خود برد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) همچنان در محاصره جمعیت بود، تا اینکه فرمود: وسائل سفر من چه شد؟ عرض کردند: مادر ایوب، آنرا به خانه‏اش برد، فرمود: المرء مع رحله: «انسان همراه وسائل سفرش خواهد بود».
به این ترتیب، آنحضرت وارد منزل ابوایوب انصاری گردید، و ابوایوب، نخستین فردی بود که به افتخار بزرگ اولین میزبان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) در مدینه قرار گرفت.
قبیله بنی‏النجار در همسایگی ابوایوب انصاری بودند، از اینکه به افتخار بزرگ همسایگی با پیامبر (ص) رسیده‏اند، مباهات می‏کردند، کنیزان آنها طبل کوبان از خانه بیرون آمده و سرود می‏خواندند که یکی از اشعار آنها این‏بود:
نحن جوار من بنی‏النجار - یا حبذا محمد من جار
ترجمه :
«ما کنیزان قبیله بنی نجار هستیم، به‏به چه سعادت بزرگی که به افتخار همسایگی محمد (صلی اللّه علیه و آله) رسیده‏ایم».







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0