حكايت عارفانه ، توجه حضرت رضا به زائر خود
ابوعبدالله هروی میگوید: مردی از اهالی بلخ همراه غلامش به زیارت مرقد شریف حضرت رضا علیهالسلام به مشهد آمدند، آن مرد در قسمت بالا سر مرقد، مشغول نماز شد و غلامش در قسمت پایین به نماز ایستاد، و پس از نماز هر دو به سجده رفتند و سجده را طول دادند، سپس قبل از غلام آن مرد سر از سجده برداشت و غلام خود را به حضور طلبید، غلام بی درنگ سر از سجده برداشت و به حضور او آمد.
آن مرد به غلام خود گفت: آیا میخواهی تو را آزاد کنم ؟ !.
غلام گفت: آری .
آن مرد به غلام گفت: تو را در راه خدا آزاد کردم، و کنیزم فلان زن را که در بلخ است نیز آزاد نمودم، و او را در عقد ازدواج تو در آوردم، و ضامن مهریهاش شدم، و فلان مزرعهام را وقف شما و فرزندان شما و نسلهای آینده شما نمودم و این امام (حضرت رضا علیه السلام )را بر این موضوع، گواه میگیرم .
غلام با شنیدن این سخن گریه کرد و گفت: سوگند به خدا و به این امام، من در سجده، همین مطلب را از امام خواستم که گفتی و اینک به حاجتم رسیدم (168).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
