حكايت عارفانه ، جاسوس در کنار زندانیان‏

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
داودبن قاسم گوید: من همراه حسن بن محمد عقیقی، و محمدبن ابراهیم و... در زندان معروف به زندان «صالح‏بن وصیف احمر» بودم (ما را به جرم شیعه بودن دستگیر کرده و زندانی نموده بودند) یک نفر از دودمان جمحی نیز در زندان بود، و گفته می‏شد که او نیز علوی و شیعه است (ولی در
حقیقت جاسوس حکومت ظلم بود).
از خاطرات زندان اینکه: روزی دیدم امام حسن عسکری (ع) را وارد زندان کردند، ما در زندان به خدمتش رفتیم، و پس از احوالپرسی، به ما فرمود: «اگر در میان شما شخصی که از شما نیست، نبود، وقت آزادی شما را خبر می‏دادم، به آن مرد جمحی اشاره کرد که از آنجا بیرون برود، او رفت.»
آنگاه امام حسن عسکری (ع) فرمود: «از این مرد بر حذر باشید، که در نامه‏ایکه در میان لباسهایش است گفتار و کردار شما را نوشته تا نزد سلطان (طاغوت) بفرستد».
یکی از زندانیان می‏گوید: لباسهای او را بررسی کردیم، نوشته او را یافتیم که در آن، آنچه از مطالب مهم (سیاسی) گفته بودم، نوشته بود.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0