حكايت عارفانه ، حلم علما

روزی آیت الله العظمی حاج شیخ جعفر کاشف (ره) در نماز جماعت، وقتی که در سجاده نماز نشسته بودند سیدی آمد و گفت از وجوهاتی که نزد شماست قدری به من کمک کنید، شیخ فرمودند: فعلا چیزی ندارم آن سید عصبانی شد و آب دهانش را به صورت آقا انداخت شیخ هیچ نفرمود بلند شد و رو به جمعیت کرده و فرمودند: هر کس محاسن شیخ را دوست دارد به این سید کمک کند سپس خودشان در میان صفها گشتند و پول جمع کردند و اتفاقاً پول زیادی جمع شد و همه را به سید دادند.
عبادت به جز خدمت خلق نیست - به تسبیح و سجاده و دلق نیست‏
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر - بل ز صد لشکر خلف انگیزت‏







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0