حكايت عارفانه ، دعای بانوی دو شهید داده، کنار حجرالاسود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
یکی از حاجی‏ها تعریف می‏کرد، در مکّه مشغول طواف کعبه بودم، بانوئی را دیدم دست به حجرالاسود گذاشته، با شور و شوق خاصی می‏گفت: «خداوندا این دو قربانی را از ما قبول کن».
همچنان این دعا را ادامه می‏داد و همچون دلسوختگان آتش عشق در آن میعادگاه بزرگ عرفان، می‏گریست، تا قربانیهایش در درگاه حق، پذیرفته گردد، بعداً از او پرسیدم: این دو قربانی تو در کجا قربان شده‏اند؟
گفت: دو پسرم در جبهه حق بر ضد کفر صدامیان و بعثیان کافر عراق به شهادت رسیدند.
شرح این هجران و این خون جگر - این زمان بگذار تا وقت دگر







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0