حكايت عارفانه ، سزای طاغوت ناپاک‏

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
متوکل دهمین خلیفه عباسی از خونخوارترین طاغوتهای تاریخ است، کوچکترین نسبت یا رابطه با آل محمد (صلی اللّه علیه و آله) برای او کافی بود که حکم اعدام آنکس را که رابطه دارد صادر نماید.
او همواره با شراب و ساز و آواز و عیاشی مشغول بود و انبوه بیت‏المال مسلمانان را حیف و میل می‏کرد، ولی بانوان علوی، یک لباس درست نداشتند، حتی جمعی از آنها یک پیراهن درست داشتند که نماز خود را به نوبت با آن می‏خواندند.
از کارهای زشت این خود خواه جبار این بود که قبر امام حسین (ع) را ویران نمود و زمین آنرا شخم زده و محو کرد، و زائران قبر را شکنجه می‏کرد و می‏کشت.
او چهارده سال و دو ماه خلافت این چنینی کرد و عمرش به چهل سالگی رسیده بود که روزی طبق عادت بدش به امیر مؤمنان علی (ص) ناسزا گفت، پسرش «منتصر» خشمگین شد، متوکل علت خشم او را دریافت، و گفت:
غضبت الفتی لا بن عمه - راس الفتی فی حرامه‏
ترجمه :
«این جوان (منتصر) برای پسر عمویش (علی - ع) خشم کرد، سر او به فلان محرمش».
منتصر بقدری از این فحش و از ناپاکی پدر ناراحت شد که تصمیم بر قتل پدر گرفت، بطور سری شمشیرهائی به غلامان مخصوص داد، و به آنها وعده داد که اگر او را بکشید، من پاداش خوبی به شما خواهم داد...
شب چهارشنبه چهارم شوال سال 247 قمری فرا وارد کاخ شدند و با شمشیرهای برّان بر متوکل حمله کردند و خون کثیف او را ریختند، وزیر او «فتح بن خاقان» که از متوکل حمایت می‏کرد، خود را به روی متوکل انداخت، او را نیز به هلاکت رساندند و به این ترتیب او یک نمونه از سزای خود را در این دنیا دید و به جهنم واصل شد.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0