حكايت عارفانه ، سه روز گرسنگی در سنگر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
در ماه شوال سال پنجم هجرت، جنگ خندق به پیش آمد به پیامبر (ص) خبر رسید که بالغ بر ده هزار نفر از طوائف مختلف کفّار با ساز و برگ نظامی کافی آیند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) بی‏درنگ با اصحاب مشورت کرد، در این میان سلمان پیشنهاد حفر خندق را نمود (یعنی در اطراف مدینه یا در خط مقدم جبهه سنگری عظیم کنده شود، و دشمن نتواند از آن عبور کرده و وارد مدینه شود)، رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله) این‏پیشنهاد را پذیرفت و مسلمانان را گروه گروه کرد، و کندن هر قسمت از سنگر را بطور عادلانه بین گروهها تقسیم نمود، و شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) نیز در میان یک گروه، به کندن سنگر مشغول گردید.
آنچه در اینجا جلب توجه می‏کند اینکه: مسلمانان بر اثر محاصره مدینه از ناحیه دشمن، از نظر کمبود غذا، سخت به مضیغه افتادند.
حضرت رضا (عیله‏السلام) از پدران خود نقل می‏کند که حضرت علی (ص) فرمود: «ما در کندن سنگر همراه رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) بودم، ناگهان فاطمه زهرا (ع) آمد و پاره‏ای از یک نان را آورد و به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) داد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) فرمود: «این‏چیست؟».
حضرت زهرا (ع) عرض کرد: «یک قرص نان برای حسن و حسین، پختم، و از آن، این مقدار را برای شما آوردم».
پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) فرمود: اما انه اول طعام دخل فم ابیک مند ثلاث: «بدانکه این مقدار نان، نخستین غذائی است که پس از سه روز (گرسنگی) در دهان پدرت قرار می‏گیرد».







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0