حكايت عارفانه ، سه مسلمان در همه دنیا

عفیف کندی نقل می‏کند، در دوران جاهلیت (در آغاز بعثت )برای خریدن لباس و عطر برای خانواده‏ام به مکه مسافرت کردم، و با عباس بن عبدالمطلب (عموی پیامبر (ص))که فروشنده کالاها و لوازم زندگی بود، ملاقات کردم و در نزد او بودم و به کعبه نگاه می‏کردم، در حالی که خورشید به وسط آسمان رسیده و ظهر بود (و هوا بسیار گرم بود )ناگهان دیدم جوانی آمد و به آسمان نگاه کرد و سپس روبروی کعبه ایستاد (و مشغول نماز شد ) چند لحظه بعد دیدم نوجوانی آمد و در طرف راست او ایستاد، و سپس چند لحظه نگذشت که بانوئی را دیدم آمد و پشت سر آن دو نفر به نماز ایستاد، دیدم آن جوان به رکوع و سپس به سجده رفت و آن نوجوان و زن نیز رکوع و سجده بجا آوردند.
به عباس گفتم: موضوع بزرگ و عجیبی می‏بینم .
گفت: آری، امر عظیمی است، آیا می‏دانی این جوان و آن نوجوان و آن زن کیستند؟. گفتم: نه.
گفت: آن جوان محمد بن عبدالله (ص)است، و این نوجوان علی علیه‏السلام است و آن زن، خدیجه می‏باشد، و پسر برادرم (محمد (ص))می‏گوید: خداوند خالق، به این دین و روش فرمان داده است، سوگند به خدا در همه روی زمین غیر از این سه نفر در این (اسلام )نیافته‏ام(146).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0