حكايت عارفانه ، سیرت زیبا
بلال حبشی مؤذن معروف رسول خدا (ص)علاوه بر اینکه قیافه و رنگ زیبائی نداشت، لکنت زبان نیز داشت (مثلا بجای اشهد، میگفت اسهد )روزی یک نفر که در سخنوری و لفظ بازی، بسیار توانا بود، در موضوعی با بلال، مناظره کرد، و از آنجا که بلال نمیتوانست کلمات را به نیکی ادا کند، آن شخص سخنور، سخنان زیبا میگفت و با پوزخند خود، بلال را مسخره میکرد.
شخصی ناظر این جریان بود، به حضور امیرمؤمنان علی علیهالسلام آمد و عرض کرد: من امروز دیدم شخص سخنوری با بلال حبشی مناظره میکرد، آن شخص با استخدام واژههای موزون و جالب، سخن میگفت، ولی زبان بلال، گیر میکرد، آن شخص با غرور خاصی سخن پراکنی میکرد و میخندید.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام به او فرمودن ای بنده خدا، آن شخص سخنور، میخواست با آن گونه سخن گفتن، ارزش خود را با ارزش اعمال بلال بسنجد، ولی سخن زیبای او در صورتی که کردار نیک نداشته باشد، زشتترین سخن است، و هیچگونه زیانی به بلال حبشی که در گفتارش، لکنت زبان دارد نمیرساند، و کردار نیک در مقایسه با گفتار زیبای آن کس 0 که با بلال مناظره میکرد )بسیار با ارزشتر است(204).
مولوی در این مورد میگوید: عدهای به پیامبر (ص)در مورد اذان گفتنش اعتراض کردند، که زبانش گیر میکند و گفتند:
ای نبی و ای رسول کردگار - یک مؤذن کو بود افصح بیار
خشم پیغمبر بجوشد و بگفت - یک دو رمزی از عنایات نهفت
کای خسان نزد خدا هی بلال - بهتر از صد حی وحی و قیل و قال(205)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
