حكايت عارفانه ، شک نکن

شخصی که از برخی از شبهات در رنج بود، از شهرش به سوی قم حرک می‏نماید و در آنجا مأوای می‏گیرد. شبی، آقای بهجت را در خواب می‏بیند و ایشان جواب شبهات را بر او ارائه می‏کنند. آن شخص از خواب که بر می‏خیزد در صادقه بودن رویا، شک می‏کند و روز جمعه برای مطرح کردن آن شبهات به خدمت ایشان میرسد، لب میگشاید که آنها را مطرح کند، ایشان می‏فرماید: جواب همانهایی بود که در خواب به تو گفتم، تردید مکن‏
اندر آن سر برهنه جمعی را - بر سر از عرش سایبانی بینی‏
و اندر آن پا برهنه قومی را - پای بر فرق فرقدان بینی‏







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0