حكايت عارفانه ، کیفر سخن چین و بی بندوبار
روزی پیامبر (ص)در مدینه با جمعی به قبرستان بقیع رفت، و در کنار قبری، توقف کرد و فرمود: هم اکنون صاحب این قبر را نشاندند و مورد بازپرسی قرار دادند، سوگند به خداوندی که مرا به پیامبری برگزید، با گرزی آتشین به او زدند که آتش در درونش شعله ور گردید .
سپس آنحضرت در کنار قبر دیری توقف کرد، و همانند گفته قبل را در مورد صاحب آن قبر نیز تکرار کرد.
حاضران پرسیدند: ای رسول خدا، این دو مرد (صاحب این قبر )چه کار بدی انجام داده بودند، که این گونه در عالم قبر، عذاب میشوند؟!.
پیامبر (ص)در پاسخ فرمود:
کان احد هما یمشی بالنمیمه بین الناس، و کان الاخر لا یستبری من البول :
یکی از این دو نفر، بین مردم، نمامی و سخن چینی میکرد، و دیگری از ادرار، استبراء نمیکرد (یعنی در مورد اجتناب از ادرار، بی قید بود، و رعایت نجاست و طهارت نمینمود ).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
