حكايت عارفانه ، لباس پرزرق و برق
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
سال نهم هجرت بود، هیئتی از مسی حیان نجران به مدینه آمده تا با پیامبر (ص) ملاقات نمایند و درباره دین اسلام به بحث و بررسی بپردازند.
آنان در حالی که لباسهای بلند و زیبای ابریشمی پوشیده بودند، و انگشترهای گران قیمت در دست داشتند، به حضور آن حضرت رسیدند و سلام کردند، ولی پیامبر (ص) جواب سلام آنها را نداد، و از آنها روی گردانید و هیچگونه با آنها سخن نگفت.
آنها سخت ناراحت شدند، و حیران ماندند و سرانجام این جریان را با علی (ع) در میان گذاردند، آنحضرت فرمود: «فکر میکنم این لباسهای پرزرق و برق شما باعث شده که پیامبر (صلی اللّه (ع) با شما این گونه برخورد کند.
آنها لباس ساده پوشیده و انگشترها را از دستشان خارج کردند، و به حضور پیامبر (ص) رسیدند، و سلام کردند، این بار آنحضرت جواب سلام آنها را داد، و با خوشروئی با آنها سخن گفت، سپس فرمود:
والذی بعثنی بالحق لقد آتونی المرة الاولی وان ابلیس معهم.
: «سوگند به خدائی که مرا به حق فرستاد، نخستین بار که اینها نزد من آمدند، دیدم شیطان نیز همراه آنها است»
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
