حكايت عارفانه ، مبارزات امام باقر در زندان
هنگامی که امام باقر علیهالسلام به دستور هشام بن عبدالملک(دهمین خلیفه اموی)
از مدینه بسوی شام تبعید شد، او را وارد دربار هشام نمودند، هشام به درباریان و وابستگان (که همه از نبی امیه بودند )گفت: من محمد بن علیرا توبیخ و سرزنش میکنم، شما نیز یک به یک به او رو آورید و او را سرزنش نمائید.
با این توطئه امام را به نزد هشام وارد نمودند، آنحضرت هنگام ورود، به همه جمعیت (نه خصوص هشام )سلام کرد، و بدون گرفتن اجازه، در کناری نشست.
کینه و خشم هشام نسبت به آنحضرت، زاد شد و از دل تیرهاش زبانه کشید و مام را سرزنش نمود و سخنان گستاخانهای به آنحضرت گفت، از جمله گفت: ای محمد بن علی! همیشه از میان شما خاندان، مردی برخاسته و در میان مسلمین، اختلاف افکنده، و آنها را به سوی خود دعوت نمی کند و از روی بی دانشی گمان کرده که او امام است....
پس از هشام (طبق توطئه قبلی )همه حاضران، یک به یک، امام باقر علیهالسلام را سرزنش کردند، وقتی همه ساکت شدند، امام برخاست و فرمود:
ایها الناس این تذهبون، و این یراد بکم... :
ای مردم!به کجا میروید، و شیطان میخواهد، شما را به کجا اندازد، خداوند بوسیله ما خانواده، پیشینیان شما را هدایت کرد، و هدایت آیندگان از شما نیز ببرکت وجود ما است (آن همگان که در پرتو قائم ما صلوات الله علیه هدایت یابند )اگر شما سلطنتی زودرس و زور گذر دارید، ما سلطنتی دیررس و جاودانه داریم که بعد از حکومت ما، حکومتی نباشد، زیرا ما اهل پایان هستیم که خداوند میفرماید: والعافیه للمتقین: سرانجام، از آن پرهیزکاران است(اعراف - 125 ).
هشام (که بیشتر ناراحت شده بود )دستور داد، آنحضرت را زندانی ساختند.
امام باقر علیهالسلام در مدتی که در زندان بود، با زندانیان، سخن میگفت، همه زندانیان با جان دل، سخنان آنحضرت را میپذیرفتند، رئیس زندان نزد هشام آمد و گفت: ای امیرمؤمنان!من از شام بر مقام تو ترس دارم که تو را از این مقام عزل کنندو سپس جریان گرویدن زندانیان را به هشام گذارش داد.
هشام احساس خطر کرد، دستور داد آنحضرت و اصحابش را سوار بر استر کرد و به سوی مدینه روانه سازند.(189)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
