حكايت عارفانه ، مرز باریک بین شیطان و انسان‏

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
پس از آنکه حضرت نوح (ع) به قوم گنهکار خود نفرین کرد، و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد نوح (ع) آمد وگفت: «تو برگردن من، حقی داری که می‏خواهم آن را ادا کنم».
نوح (ع) فرمود: «چه حقی؟، خیلی برایم سخت و ناگوار است که تو بر من، حقی داشته باشی ؟!».
ابلیس گفت: همان که تو بر قومت نفرین کردی، و همه آنها به هلاکت رسیدند، و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم، بنابراین تا مدتی راحت هستم، تا نسل دیگر بیاید.
نوح فرمود: حالا می‏خواهی چه جبرانی کنی؟
ابلیس گفت:
اذکرنی اذا غضبت، و اذکرنی اذا حکمت بین اثنین، و اذکرنی اذا کنت مع امرئة خالیا لیس معکما احد.
:«در سه مورد متوجه باش که من نزدیک‏ترین فاصله و مرز را با بندگان خدا دارم:
1- هنگامی که خشمگین شدی بیاد من باش.
2- هنگامی که قضاوت می‏کنی ، بیاد من باش.
3- و هنگامی که با زن بیگانه، تنها هستی و هیچ کس در آنجا نیست، به یاد من باش».







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0