حكايت عارفانه ، نتیجه کم خوری و پرخوری
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
از قضای روزگار دو نفر که یکی ثروتمند و دیگری فقیر بود، همسفر شدند، فقیر هر دو شب یک بار افطار میکرد، ولی ثروتمند روزی سه بار غذا میخورد، اتفاقاً در شهری آنها را دستگیر کرده و به عنوان جاسوس، به زندان افکندند و در زندان را با گل گرفتند.
بعد از دو هفته معلوم شد آنها جاسوس نبودند، در را گشودند، دیدند ثروتمند جان سپرده ولی فقیر در کمال سلامتی است، تعجب کردند که چه طور آن فقیر دو هفته بدون غذا سالم مانده است؟!
حکیمی از تعجب آنها آگاه شد، به آنها گفت: «اگر غیر از این بود، مایه تعجب بود و روشن است که آن پرخور، طاقت نیاورد و هلاک شد، ولی دیگری که بر صبر، عادت کرده بود، جان بسلامت برد.
چون کم خوردن طبیعت شد کسی را - چو سختی پیشش آید سهل گیرد
و گر تنپرور است اندر فراخی - چو تنگی بینداز سختی بمیرد
تنور شکم تن به تن تافتن - مصیبت بود روز نایافتن
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
