حكايت عارفانه ، نمونه‏ای از زهد علی علیه‏السلام

علی بن ارقم، می‏گوید، از پدرم شنیدم گفت، علی علیه‏السلام را دیدم که در میدان کوفه، شمشیر خود را در معرض فروش قرار داده است و می‏فرماید: چه کسی این شمشیر را از من خریداری می‏کند؟!سوگند به خدا با این شمشیر مکرر از حریم رسول خدا (ص)دفاع کردم، اگر من به اندازه قیمت یک پیراهن داشتم، این شمشیر را نمی‏فروختم (139).
عنتره می‏گوید: علی علیه‏السلام را در فصل زمستان در سرمای سخت در سرزمین خورنق دیدم که یک قطیفه (یک نوع لباس ساده )بر تن داشت، (و این در زمان خلافتش بود )به پیشش رفتم و عرض کردم:
ای امیرمؤمنان! خداوند برای تو و خانواده‏ات، نصیب و سهمی از این مال (بیت‏المال )قرار داده است، در عین حال شما با جان خود این گونه رفتار می‏کنید؟ !. در پاسخ فرمود:
والله ما ازراکم شیئا و ما هی الا قطفتی التی اخرجها من المدینه :
سوگند به خدا چیزی از سهم شما از بیت‏المال کم نمی‏کنم (تا آنجا که)به همین لباس که در مدینه با خود آورده‏ام، قانع می‏باشم (140).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0