حكايت عارفانه ، هوس کله پاچه
گویند عالمی هوس کله پاچه کرد، برای اینکه با نفسش مبارزه کند به شهری دیگر رفت و لباس روحانیت را در آورد، و رفت و شاگرد یک طباخ شد و مدت شش ماه تمام، شاگردی کرد ولی لب به کله پاچه نزد. روزی به استاد گفت: من دیگر میخواهم به شهرم برگردم، میخواهم خودت برایم مقداری کله پاچه بریزی تا بخورم. استاد برایش کله پاچه آورد و نخورد و بعد از آن به شهر خود برگشت.
مردم دلتنگ را خلوت گزیدن میکشد - عاشقان را درد از جانان بریدن میکشد
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در پنج شنبه 24 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..

موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد كل بازديدها : 667324 نفر
تعداد كل مطالب : 7556 مطلب
ساخت وبلاگ : 15 / 01 / 1394
آپديت : شنبه 25 مهر 1394