حكايت عارفانه ، ازدواج فرمایشی
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
وقتی که شمس و اشرف (دو دختر رضاخان) به سنّ ازدواج رسیدند، رضاخان (طبق طرح از پیش تعیین شده) آن دو را به اتاق کار خود احضار کرد و در آنجا آن دو جوان را را به آنها معرفی کرد و گفت: اینها شوهرهای شما هستند، امید که به پای هم پیر بشوید (این جریان در سال 1317 شمسی رخ داد) با توجه به اینکه هر دو آنها سر سپرده انگلیس بودند.
یکی از آنها فریدون جم بود که بعدها به درجه ارتشبدی رسید، و دیگری علی قوام پسر «قوام الملک» شیرازی.
و بعد رضاخان به دختران خود گفت: چون شمس، خواهر بزرگتر است انتخاب اوّل با او است، و دوّمی هم نصیب اشرف خواهد شد.
چون فریدون جم، خوش تیپتر و جذّابتر بود، شمس او را بر گزید، علی قوام سهم اشرف گردید.
قرار بود که اشرف با فریدون جم، و شمس با علی قوام ازدواج کنند، ولی شب قبل از عقد، شمس نزد پدر رفت و گفت: من از فریدون بیشتر خوشم میآید، اگر اجازه بدهی با او ازدواج کنم، رضاخان گفت: هر کاری شدنی است.
به این ترتیب، اشرف مجبور شد با شوهر تعیین شده برای شمس ازدواج کند، و تسلیم هوس خواهر بزرگترش گردد، البته این ازدواجهای اجباری پس از مرگ رضاشاه از هم پاشید، و شمس با ویولن زنی بنام «مین باشیان» ازدواج کرد و به مصر گریخت... این است نمونهای از انحرافات خانواده رضاخان که او را بعضی به دروغ غیرتمند میخواندند.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
