حكايت عارفانه ، اعتراض کوبنده جوان غیور به ابوهریره
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
معاویه عدهای از صحابه و تابعین دروغگو را با پول خریده بود تا آنها بر ضد امام علی (ع)، حدیث جعل کنند، مانند ابوهریره، عمروعاص و مغیره بن شعبه از صحابه، و مانند عروه بن زبیر از تابعین .
ابوهریره بعد از شهادت علی (ع) به کوفه آمده بود، و با طرفندهای عجیبی،(با حمایت از قدرت معاویه) مطالبی را که با شأن علی (ع) نامناسب بود، میبافت و به پیامبر(ص) نسبت میداد، شبها کنار «باب الکنده» مسجد کوفه مینشست و عدهای را با اراجیف خود منحرف میکرد. شبی یکی از جوانان غیور و آگاه کوفه در جلسه او شرکت کرد، پس از شنیدن گفتار بی اساس او، خطاب به او گفت: تو را به خدا سوگند میدهم آیا شنیدهای که رسول خدا در مورد علی (ع) این دعا را کرد:
«اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه»:
«خدایا دوست بدار، کسی را که علی (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی (ع) را دشمن دارد.»
ابوهریره (دید نمیتواند این حدیث روشن و قاطع را رد کند) گفت: اللهم نعم: «خدا را گواه میگیرم آری شنیدهام.»
جوان غیور گفت: «بنابرین، خدا را گواه میگیرم که تو دشمن علی (ع) را دوست میداری و دوست علی (ع) را دشمن داری (پس مشمول نفرین رسول خدا«ص» هستی)، سپس آن جوان بر خاست و با کمال بی اعتنائی آن جلسه را ترک نمود.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
