حكايت عارفانه ، بهترین و خوشبوترین و زیباترینها
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
یعقوب لیث، مؤسس سلسله صفاریان (در قرن سوم) شخصی شجاع بود، او با نبردهای پیگیر خود، سرزمین وسیع ایران آن روز را تحت سلطه خود در آورد و دودمان عباسیان را از صحنه برانداخت.
نقل میکنند: قبل از آنکه او به سلطنت برسد و قسمتی از ایران را از دست عباسیان بیرون آورد، با دوستان جوان خود، در سیستان در شهر زرنخ، به گرد هم نشسته بودند و با هم صحبت میکردند:
یکی گفت: زیباترین لباس، اطلس است.
دیگری گفت: نیکوترین کلاه، از دیبای رومی است.
سومی گفت: خوشترین مناظر، منظره دلانگیز صحرا، کنار گیاهان و گل و آب است.
چهارمی گفت: عالیترین سایه، سایه درخت بید است.
پنجمی گفت: خوشنوازترین نغمهها، نغمه بلبل است.
وقتی نوبت به یعقوب رسید، گفت:
زیباترین لباس،«زره» (لباس جنگی) است.
و نیکوترین کلاه، «کلاه خود» (کلاه آهنین جنگی) است.
خوشبوترین مناظر، منظره میدان جنگ و نبرد با ظالمان است.
و عالیترین سایه، سایه شمشیر است.
و خوشنوازترین صداها، صدای شیهه اسب در میدان نبرد است.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
