حكايت عارفانه ، بهره برداری دشمن از سخن منافق دوست نما

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
جنگ صفّین، یکی از جنگهای بزرگ و طولانی بود که در زمان خلافت امیرمؤمنان علی (ع) بین آنحضرت با معاویه در گرفت، این جنگ در پنجم شوّال سال 36 هجری، در سرزمین صفّین (بین شام و عراق) شروع شد، و 18 ماه طول کشید، یکی از شبهای سخت این جنگ شبی سرد، معروف به «لیلةالهریر» بود، در این شب، (که شب جمعه بود) جنگ دو سپاه آنچنان شدّت گرفت، که اسلحه‏ها شکست، بسیاری از شجاعان، کشته شدند، کار به جائی رسید که افراد دو سپاه، همدیگر را با مشت و سیلی می‏کوفتند.
اشعث بن قیس، از سران دودمان «کندة» و از سرکردگان سپاه علی (ع) بود، ولی فطرتی ناپاک و قلبی سیاه و آلود به نقاق داشت، و در این شب سخت، که سپاه دشمن ضربه کوبنده‏ای خورده بود، به جای اینکه از فرصت، استفاده خوبی بر ضّد دشمن بکند، باطن زشتش آشکار شد، خطبه‏ای خواند که اختلاف‏انگیز بود، آن را به معاویه رساندند، و معاویه وقتی دریافت که زمینه اختلاف در سپاه علی (ع) وجود دارد، از همین راه، وارد شده و جنگ را به نفع خود به پایان رسانید .
سخن اشعث در جمع دودمان «کنده» این بود:
«ای مسلمین! این درگیری سخت، موجب شده که نسل عرب در پرتگاه نابودی قرار گیرد، سوگند به خدا من تا به این سن و سال رسیده‏ام، چنین واقعه و چنین روزی را ندیده بودم، آگاه باشید و حاضران به غائبان برسانند، که ادامه این جنگ جز به نابودی عرب، و پایمال شدن مقدسات، نتیجه‏ای ندارد...»
جاسون، همین سخن را به معاویه رسانیدند، وقتی او درباره این پیش آمد اندیشید، حیله و نقشه مرموز «قرآن بر سر نیزه‏ها» را طرح نمود، و این طرح چنین اجرا شد که سپاه شام قرآنها را سر نیزه خود قرار داده و در برابر سپاه علی (ع) فریاد می‏زدند: «بیائید دست از جنگ بکشید، و بین ما و شعار قرآن، حاکم باشد، و هر چه قرآن گفت، به آن عمل می‏کنیم.
این شعار که زیبا و جاذبه خاصّی داشت ولی نقشه‏ای برای ایجاد اختلاف بین سپاه علی (ع) بود، آنچنان بین ، سپاه علی (ع) اختلاف شدید ایجاد کرد که در نهایت به نفع معاویه پایان یافت‏







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0