حكايت عارفانه ، بی اعتنائی امام صادق به ابوحنیفه
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
ابوحنیفه رهبر یکی از مذاهب چهارگانه اهل تسنّن، با اینکه همه معلومات خود را از امام صادق(ع) آموخته بود، با آن حضرت مخالفت میکرد و در برابر فتوای آن حضرت، فتوا میداد.
او روزی به خانه امام صادق(ع) آمد، امام از اندرون خانه خارج گردید و نزد او آمد، در حالی که به عصا تکیه داده بود.
ابوحنیفه گفت: «این عصا چیست، با اینکه سن و سال شما به حدی نرسیده که عصا به دست بگیری».
امام فرمود: آری نیازی به عصا ندارم، ولی چون این عصا یادگار پیامبر (ص) است و از آنحضرت باقی مانده، میخواهم به آن تبرک بجویم.
ابوحنیفه عرض کرد: اگر من میدانستم که این عصا، از پیامبر (ص) است، بر میخاستم و آن را میبوسیدم.
امام فرمود: عجبا! سپس آستینش را بالا زد و فرمود:
ای نعمان! سوگند به خدا میدانی که این پوست و موی بازوی من، پوست و موی رسولخدا (ص) است، ولی آن را نمیبوسی (و با من مخالفت میکنی).
ابوحنیفه بر جست تا دست حضرت را ببوسد، ولی حضرت، آستینش را کشید، و به تظاهر او توجه نکرد.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
