حكايت عارفانه ، پاداش عظیم شوهرداری
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
پیامبر اسلام (ص) با اصحاب خود به گرد هم نشسته بودند ناگاه بانوئی بنام «اسما» دختر یزید انصاری به حضور آنحضرت آمد و گفت: پدر مادرم بفدایت ای رسولخدا! من به نمایندگی از زنان به حضور شما برای طرح یک سؤال آمدهام، سؤالم این است که:
خداوند تو را به عنوان پیامبر، به سوی انسانها از مرد و زن فرستاده است، ما به تو و خدای تو ایمان آوردیم، ولی دستورات شما ما زنان را در خانهها محبوس کرده و دستمان را از امور اجتماعی و سیاسی کوتاه نموده و در خانهها خزیدهایم و وسیله اطفاء شهوت مردان، و حمل فرزندان آنها شدهایم، ولی شما مردان به خاطر تجمع، جماعات، عیادت بیمار، تشییع جنازه و حج بعد از حج بر ما برتری یافتهاید، و از همه اینها بالاتر، جهاد در راه خدا است، که ما از شرکت در حج بر ما از شرکت در آن محروم هستیم، و اگر شما مردان، از خانه خود برای شرکت در حج، و جهاد بیرون رفتید، ما در غیاب شما اموال شما را نگه میداریم، لباس برای شما میبافیم، و کودکان شما را پرورش میدهیم افما نشارککم فی هذا الا جر و الخیر: « آیا ما در پاداش کارهای نیک (اجتماعی و سیاسی) شما شرکت نداریم؟!»
پیامبر (ص) با تمام رخ به اصحاب رو کرد و فرمود: «آیا شما تا کنون سؤالی از بانوئی شنیدهاید که بهتر از سؤال مذهبی این بانو (اسماء) باشد؟!»
سپس آنحضرت به اسماء رو کرد و فرمود: ای بانو بشنو و به زنانی که به نمایندگی آنها به اینجا آمدهای ابلاغ کن که:
ان حسن تبعل المراة لزوجها، و طلبها مرضاته، و اتبا عهاله، یعدل ذلک کله
: « پاداش شوهرداری نیک زن، و کوشش او برای تحصیل خشنودی شوهر، و پیروی او از شوهرش، برابر همه این پاداشهای (جماعات و حج و جهاد و...) مردان است».
اسماء به سوی زنان باز گشت، در حالی که ذکر خدا میگفت، به جمع بانوان رسید و سخن پیامبر (ص) را به آنها ابلاغ نمود، همه شادمان شدند و از آن پس، اسماء را به عنوان نماینده خود به سوی رسولخدا (ص) نامیدند.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
