حكايت عارفانه ، پارسائی پیامبر
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
روزی عمر در مشربه ام ابراهیم (محلی نزدیک مدینه) به حضور پیامبر(ص) آمد، دید آنحضرت روی حصیری از برگ خرما خوابیده، و قسمتی از بدن مبارکش روی خاک زمین قرار دارد، و متکائی از الیاف خرما زیر سر نهاده است، پس از سلام عرض کرد: کسری و قیصر (شاهان ایران و روم) بر تختهای طلا و فرشهای ابریشم میخوابند، ولی شما که بهترین خلق خدا و پیامبر هستید این چنین، روی حصیر و خاک خوابیدهاید؟
پیامبر(ص) در پاسخ عمر فرمود:
اولئک قوم عجّلت طیّباتهم و هی و شیکةالانقطاع، و انّمااخرت لنا طیّباتنا.
:«کسری و قیصر، از انسانهائی هستند که لذتهایشان در همین دنیا به آنها داده شده است، و لذائذ دنیا ناپایدار و زود گذر است، ولی لذائذ ما برای آخرت که پایدار است ذخیره شده است.»
کجا آنکه بر سود تاجش به ابر gggggکجا آنکه بودی شکارش هژبر
سپهر بلند ار کشد زین تو gggggسرانجام خشت است بالین تو
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
