حكايت عارفانه ، داوری امام حسن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
عصر خلافت امام علی (ع) بود، قصابی را که چاقوی خون آلود در دست داشت، در خرابه‏ای دیدند و در کنار او جنازه خون آلود شخصی افتاده بود، قرائن نشان می‏داد که کشنده او همین قصاب است، او را دستگیر کرده و به حضور امام علی (ع) آوردند.
امام علی (ع) به قصاب گفت: «در مورد کشته شدن آن مرد، چه نظر داری؟»
قصاب گفت: «من او را کشته‏ام.»
امام بر اساس ظاهر جریان، و اقرار قصاب، دستور داد تا قصاب را ببرند و به عنوان قصاص، اعدام کنند.
در این حال که مأمورین، او را به قتلگاه می‏بردند، قاتل حقیقی با شتاب به دنبال مأمورین دوید و به آنها گفت: عجله نکنید و این قصاب را به حضور امام علی (ع) بازگردانید.
مأمورین او را به حضور علی (ع) باز گرداندند، قاتل حقیقی به حضور علی (ع) آمد و گفت: «ای امیر مؤمنان! سوگند به خدا، قاتل آن شخص این قصاب نیست، بلکه او را من کشته‏ام.»
امام به قصاب فرمود: چه موجب شد که تو اعتراف نمودی من او را کشته‏ام؟
قصاب گفت: «من در یک بن‏بستی قرار گرفتم که غیر از این چاره‏ای نداشتم، زیرا افرادی مانند این مأمورین، مرا کنار جنازه بخون آغشته با چاقوی خون‏آلود بدست دیدند، همه چیز بیانگر آن بود که من او را کشته‏ام، از کتک خوردن ترسیدم و اقرار نمودم که من کشته‏ام، ولی حقیقت این است که من گوسفندی را نزدیک آن خرابه کشتم، سپس ادرار بر من فشار آورد، در همان حال که چاقوی خون‏آلود در دستم بود، به آن خرابه برای تخلّی رفتم، جنازه بخون آغشته آن مقتول را در آنجا دیدم، در حالی که دهشت‏زده شده بودم، برخاستم، در همین هنگام این گروه به سر رسیدند و مرا به عنوان قاتل دستگیر نمودند.
امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: این قصاب و این شخص که خود را قاتل معرفی می‏کند را به حضور امام حسن (ع) ببرید تا او قضاوت نماید.
مأمورین آنها را نزد امام حسن (ع) آوردند و جریان را به عرض رساندند.
امام حسن (ع) فرمود: به امیر مؤمنان علی (ع) عرض کنید، اگر این مرد قاتل، آن شخص را کشته است، در عوض جان قصاب را حفظ نموده است، و خداوند در قرآن می‏فرماید:
و من احیاها فکانّما احیا الناس جمیعاً.
«و هر کس انسانی را از مرگ نجات دهد، چنان است که گوئی همه مردم را نجات بخشیده است» (مائده‏32).
آنگاه هم قاتل و هم آن قصاب را آزاد نمود، و دیه مقتول را از بیت‏المال به ورثه او عطا فرمود.
به این ترتیب، ارفاق و تشویق اسلام شامل حال آن قاتل شد که مردانگی کرد و موجب نجات یک نفر بی‏گناه گردید، و با این کار جوانمردانه‏اش، تا حدود زیادی گناه خود را جبران نمود.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0