حكايت عارفانه ، دستگیری دزد، و بریدن دست او
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در زمان جاهلیت، شاهان ساسانی اموال و جواهرات نفیسی به رسم هدیه، برای کعبه فرستاده بودند، ساسان بن بابک، و به قول دیگر اسفندیاربن گشتاسب، دو آهو بره که از طلا و جواهرات ساخته بودند و چند زره و شمشیر، و زیورآلات بسیار، به کعبه اهداء نمود،عمروبن حارث بن مضاض رئیس قبیله جرهم، هنگام کوچ از مکه، آنها را در چاه زمزم پنهان نمود، تا زمانی که عبدالمطّلب به حفر چاه زمزم پرداخت و آن اشیاء را بیرون آورد، و آن دو آهو را در چاه درون کعبه نهاد، و هدیههای دیگری که میآوردند، در درون آن چاه میافکند، تا اینکه پس از مدتی آن دو آهوی طلائی به سرقت رفت، که در داستان سرقت آنها آمده: یکی از شبها گروهی از مشرکین قریش، شراب خوردند، و «القیان بن یغنین» همراه آنها بود، وقتی که اسباب عیاشی آنها تمام شد، قصد کعبه کردند و آن دو آهوی زرین را دزدیدند و به بازرگانانی که به مکه آمده بودند فروختند و با پول آن، همه کالاهای کاروان تجارتی آنها را خریدند و سپس یک ماه به عیش و نوش پرداختند، و هیچکس نمیدانست که آن دو آهوی طلائی را چه کسی دزدیده است، تا اینکه عباس بن عبدالمطلب شبی از شبها از کنار خانهای که این باند دزد در آنجا بودند عبور میکرد، شنید که قیان بن یغنین داستان سرقت دو آهوی مذکور و فروختن آنها را بازگو میکند، عباس جریان را به قریش خبر داد، قریش جریان را تعقیب کرد و سرانجام معلوم شد که «دومک جندل» غلام آزاد شده بنی ملیح آنها را دزدیده است، دست او را به عنوان کیفر، بریدند.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
