حكايت عارفانه ، دشمنان اسلام را بهتر بشناسید
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
هنگامی که مسلمین در سالهای آغاز بعثت مورد ظلم و شکنجه مشرکین قرار گرفتند، به ناچار به اذن پیامبر(ص) تصمیم گرفتند از مکه خارج شده و به حبشه پناهنده شوند در سال پنجم بعثت، نخست پانزده نفر به سرپرستی عثمان بن مظعون بطور مخفیانه از راه دریا با کشتی به سوی حبشه رفتند.
و در همین سال بعد از چند ماه، جعفر طیّار با 83 نفر مسلمان به حبشه پناهنده شدند.
از شنیدنیها اینکه: قریشیان برای برگرداندن این پناهندگان به دست و پا افتادند، نخست، نخست هیئتی را که از سه تن بنام عمروعاص، عبدالله بن ابی ربیعه و عمارةبن ولید تشکیل میشد به حبشه فرستادند تا در مورد استرداد پناهندگان، با شاه حبشه مذاکره نمایند، در مسیر راه این هیئت اعزامی شراب خوردند و به خوشگذرانی پرداختند، وقتی که سرها از شراب داغ شد، عماره که جوانی شهوت پرست بود به عمروعاص گفت به زنت بگو مرا ببوسد.
عمروعاص گفت: آیا به دختر عمویت چنین میگوئی؟
عماره که مست بود گفت: زنت را به این کار وا میداری و یا اینکه گردنت را با شمشیر بزنم.
عمروعاص که جان را در خطر دید، به زنش گفت: چارهای نیست او را ببوس، زن هم برخاست و عماره را بوسید.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
