حكايت عارفانه ، راز امتیاز کفّاش
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در روایات آمده: عابدی از بنی اسرائیل که در پناه کوهی به عبادت اشتغال داشت، در عالم خواب دید، به او گفته شد:«برو نزد فلان کفش دوز، و از او تقاضا کن تا برایت دعا کند.»
عابد وقتی بیدار شد، به جستجو پرداخت، و آن کفش دوز را پیدا کرد، و به حضور او رفت و از او پرسید: «کار تو چیست؟»
او گفت: «من روزها روزه میگیرم، کفش دوزی میکنم، و مزدی که بدست میآورم، قسمتی از آن را به تهیدستان، صدقه میدهم، قسمت دیگر را، صرف معاش اهل و عیال خود مینمایم.»
عابد گفت: «این روش، روش خوبی است، ولی ارزش فراغت و تنهائی برای عبادت خدا را ندارد.»
به محل عبادت خود بازگشت، هنگام خواب، خوابید و برای بار دوم در خواب دید، به او گفته شد: برو نزد کفش دوز به او بگو این چهره درخشان تو از چیست؟
عابد وقتی بیدار شد نزد کفش دوز رفت و پرسید: «به چه علت دارای این گونه چهره نورانی شدهای؟!
کفش دوز گفت: «هیچ انسانی را ندیدم مگر اینکه تصور کردم، او نجات مییابد و من هلاک میشوم.»
عابد به راز و رمز کمال و برتری کفاش پی برد، و آن در یک کلمه خلاصه میشد که او «از خود راضی» نیست و غرور ندارد.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
